به گزارش شهرآرانیوز، «باید اعتراف کنم که وقتی جناب رسولی به من اطلاع دادند مشغول تدوین کتابی درباره ویراستاران خطه خراسان هستند، قدری حیرت کردم. برای کهنه خادمی که بیش از نیم قرن در عرصه نشر فعالیت کرده شاخص کردن ویراستاران برحسب زادگاهشان کمی غیرعادی به نظر میرسید.
اینکه حرفه ویراستاری هنوز چنان که بایدوشاید در حوزه نشر ما جا نیفتاده جای تأمل دارد، چه رسد به اینکه آنها را برحسب محل تولدشان بشناسیم. [..]تنها پس از خواندن شرح حال برخی از این همکاران خراسانی به این نتیجه رسیدم که کوشش جناب رسولی برای شناساندن این خادمان نشر چه اندازه مفید و آموزنده است؛ و چه بسا الگویی برای دیگر شهرهای ایران که نشر فعالی دارند.»
این بریده از دیباچه گلی امامی بر کتاب تازه نشر «خطه ویراستاران» خود گواه روشنی است که چاپ و انتشار این اثر خدمتی ماندگار برای صنعت نشر خراسان است و ارج گذاری حوزه ویرایش در خراسان و به ویژه مشهد. به گمانم یک سال پیش بود که دکتر جواد رسولی در پیامی از من خواست یادداشتی بنویسم برای کتابی که در دست تهیه دارد.
پاسخش را با نوشتن یادداشتی باعنوان «یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو» دادم. کوشش ایشان همین چند هفته پیش به ثمر نشست و کتابی با کاغذی بالکی و جلد سخت به شکلی نفیس از مسیر انتشارات کلهر به بازار نشر آمد. چنان که خانم امامی در دیباچه نوشته است، ما نیز از دیدن این همه نام ــ که البته هنوز دیگرانی را هم میشود به آنها افزود ــ در عرصه ویرایش و ویراستاری در خطه خراسان در شگفت شدیم.
اصل این اتفاق، با پیشینه فرهنگی و نشر کتاب و مطبوعات در خراسان، چندان دور از انتظار نبود، اما پاگرفتن و ریشه دارشدن «ویرایش» به معنای علمی و دقیق و امروزی آن ــ که هنوز جوان است ــ در خراسان موجب مباهات بود، و این کتاب فصل درخشان دیگری از حوزه فرهنگ را در این دیار نمایان کرد.
فراهم آورنده این اثر هم دلیل بومی شدن آن را چنین مینویسد: «تأکید و تمرکز بر یافتن سابقه ویراستاری در مشهد و ویراستاران خراسانی/ مشهدی نه از سرس تفاخر و خودبزرگ بینی و نه متمایزکردن خود از ناخراسانی هاست، بلکه دردرجه اول برای ثبت کنشها و تلاشهای فرهنگیان و اهل قلم این خطه از سرزمین فرهنگی و تمدنی ایران بزرگ در دوران معاصر است و در نوبت بعد پیشگیری از تحریف تاریخ نشر و ویرایش و سیر تحولات فرهنگی ایران در منطقهای دور از پایتخت، و دراین میانه مشهد به مثابه نمودگاه خراسان شاخص شده است و چیزی جز این نیست.»
باری، «خطه ویراستاران» به سراغ اهالی ویرایش رفته است و در آن حدود سی گفتار و نوشتار فراهم آمده که به کوشش جواد رسولی سامان یافته است. رسولی ــ که خود از ویراستاران مطرح است ـ در این اثر، هم به سراغ پیشکسوتان و ناشران خصوصی و ویراستاران آزادکار رفته و هم از ویراستارانی سراغ گرفته است که در این سالها در دانشگاه فردوسی، آستان قدس رضوی، مطبوعات و صداوسیما عمر گذرانده اند.
خاطره گوییها و خاطره نویسیهای این کتاب نشان روشنی از سیر ویرایش در خراسان و مشهد میدهد و کوششهایی که در صورت نگفتن و ننوشتن در این اثر، ممکن بود از یادها برود و بخش مهمی از تاریخ ویرایش در ایران ناپیدا بماند. از زاویهای دیگر ثبت تاریخ شفاهی این میراث فرهنگی خراسان در حوزه نشر و ویرایش و ویراستاری، برخورداری این بوم وبر را از وجود ویراستاران خبره و آگاه نشان میدهد و اینکه سرزمین فردوسی، هماره و همیشه پاسدار زبان فارسی و میراث دار فرزانه توس بوده است، خطهای که به تعبیر محمدجعفر یاحقی (در گفت وگویی در همین کتاب) بسی پیشگامان و آموزگاران درست نویسی داشته است، بی آنکه نامشان ویراستار باشد، کسانی همچون احمدعلی رجایی خراسانی، غلامحسین یوسفی، علی اکبر فیاض، احمد احمدی بیرجندی، حسین رزمجو و نجیب مایل هروی.
بله. اینجا خراسان است و مشهد، و البته خطه ویراستاران، چراکه هم صنعت نشری تاریخ دار دارد و هم نویسندگان و صاحب قلمان و هم نکته سنجانی که برای درست نوشتن رنجها کشیده اند. در این کتاب به نامهایی برمی خوریم که سالها چه به عنوان نمونه خوان، نسخه پرداز، مصحح، غلط گیر و ادیتور و چه در مقام ویراستار و حتی آموزگار سهمی درخور در عرصه ویرایش و ویراستاری داشته اند و دارند.
در پایان نام ببرم از کسانی که این کتاب به سراغشان رفته است و در فهرست به چشم میخورند: محمود ناظران پور، خلیل حسینی عطار، حسین واحدی، جعفر جعفرزاده، بیژن باطنی، محمدجعفر یاحقی، محمدعلی غلامی نژاد، محمدرضا کربلایی مقدم، محمدجواد شکوری، جلیل خشخاشی مقدم، عباس فرزانه، علیرضا لعلی، علیرضا حیدری، علی خزاعی فر، حسن احمدی فرد، محمد تقی زاده، جواد کامیابی، احمد وضیعی، قنبرعلی فاکهی، باقر معین، هاشم جوادزاده، محسن مدیرشانه چی، مهدی جامی، محمدکاظم کاظمی و سیدحمید حیدری ثانی.